English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8129 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transit time U زمان گذار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
over- U گذار
transition U گذار
transitions U گذار
over U گذار
access time U کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM U فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
present U زمان حاضر زمان حال
presented U زمان حاضر زمان حال
presenting U زمان حاضر زمان حال
arrivals U زمان حضور زمان رسیدن
arrival U زمان حضور زمان رسیدن
response time U زمان جواب زمان پاسخگویی
presents U زمان حاضر زمان حال
seek time U زمان جستجو زمان طلب
trend-setter U بدعت گذار
dotter U نقطه گذار
punctuator U نقطه گذار
grader U نمره گذار
investor U سرمایه گذار
trend-setters U بدعت گذار
marker pen علامت گذار
bypassing U کنار گذار
legislator U قانون گذار
insured U بیمه گذار
legator U میراث گذار
differentiator U فرق گذار
bypassed U کنار گذار
legislators U قانون گذار
legiskative U قانون گذار
legislatress U قانون گذار زن
bypasses U کنار گذار
legislatrix U قانون گذار زن
coder U رمز گذار
lienee U وثیقه گذار
prizer U قیمت گذار
discriminator U فرق گذار
investors U سرمایه گذار
shelver U در قفسه گذار
heretics U بدعت گذار
contributory U خراج گذار
auctioneers U حراج گذار
auctioneer U حراج گذار
swindlers U کلاه گذار
swindler U کلاه گذار
pawnor U رهن گذار
founders U بنیان گذار
foundering U بنیان گذار
innovator U بدعت گذار
innovators U بدعت گذار
encoder U رمز گذار
space bar U فاصله گذار
spotter U خال گذار
pricer U قیمت گذار
pracitcable U گذار کردنی
pledgor U وثیقه گذار
pledgor U رهن گذار
tapper U توپی گذار
heretic U بدعت گذار
foundered U بنیان گذار
founder U بنیان گذار
blazer U علامت گذار
transition period U دوره گذار
transition state U حالت گذار
assessor U خراج گذار
mark sense U نشان گذار
lowpass U پایین گذار
zoogenic U بچه گذار
impressionistic U برداشت گذار
blazers U علامت گذار
mortgagor U رهن گذار
outdoor recreation U گشت و گذار
bailor U امانت گذار
bailer U امانت گذار
nomographer U قانون گذار
tracked layer U ریل گذار
oviparous U تخم گذار
tracklayer U ریل گذار
racers U مسابقه گذار
insurant U بیمه گذار
salvers U مرهم گذار
legislative U قانون گذار
marker U نشان گذار
handler U دسته گذار
graduator U درجه گذار
handlers U دسته گذار
bypass U کنار گذار
shelver U در تاقچه گذار
crossing site U محل گذار
markers U نشان گذار
accomodating U منت گذار
racer U مسابقه گذار
salver U مرهم گذار
depositor U امانت گذار
instaurator U بنیاد گذار
demographic transition U گذار جمعیت
valuer U قیمت گذار
valuers U قیمت گذار
grounder U کار گذار
deepositor U ودیعه گذار
grounder U پایه گذار
read time U زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
minelayer U کشتی مین گذار
subcaliber U تفنگ اثر گذار
uniparous U هر باریک تخم گذار
buoy tender U ناو بویه گذار
money lender U پول به بهره گذار
truster U ودیعه گذار اعتباردهنده
testator U شاهد میراث گذار
dot generator U مولد خال گذار
buoy tender U کشتی بویه گذار
burst gate U لامپ پیام گذار
dan layers U شناوه بویه گذار
position control U پیچ مرکز گذار
free capital U سرمایه گذار پولی
mine layer U کشتی مین گذار
depositor U ودیعه گذار مودع
miscreant U بدعت گذار خبیث
minelayer U ناو مین گذار
net laying ship U کشتی تور گذار
dan runner U کشتی بویه گذار
spacebar U کلید فاصله گذار
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
You are not pulling my leg , are you ? U نکند دار ؟ سر بسرم می گذار ؟
pathfinder U هواپیمای علامت گذار مسیر
parentheses free nataton U نشان گذار بدون پرانتز
truster U باور کننده امانت گذار
pathfinders U هواپیمای علامت گذار مسیر
spademan U نفر خرج گذار توپ
to mince matters U از گفتن راستی فرو گذار کردن
godmothers U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
godmother U نام گذار بچه مادر خوانده روحانی
dive schedule U جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
time U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
times U مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible U وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
range ladder U تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
equation of time U خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation U پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution U 1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
nomothetes U کسیکه گماشته میشد تا درقانون تجدیدنظر نماید قانون گذار
loader U خرج گذار پر کننده توپ سمبه پر کن ماشین خاک بارکن
encipher U تبدیل متعلق به کد محافظت شده توسط سیستم رمز گذار
encrypt U تبدیل متن به حالت امن با استفاده از سیستم رمز گذار
loom time U مدت زمان بافت [از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period U زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies U زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits U زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
sentinels U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
sentinel U 1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد
short cycle annealing U سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
early time U زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
winters U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
winter U قشلاق کردن زمستانرا بر گذار کردن زمستانی
tenser U زمان فعل تصریف زمان فعل
tense U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest U زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing U زمان فعل تصریف زمان فعل
tenses U زمان فعل تصریف زمان فعل
angular velocity sight U زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
depositor U صاحب سپرده سپرده گذار
crossing area U منطقه گذار منطقه پایاب
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time consuming U زمان بر
simultaneously U در یک زمان
thence U از ان زمان
contemporaneous U هم زمان
cycle time U زمان
terming U زمان
yet U تا ان زمان
synchrone U هم زمان
periods U زمان
synchronous U هم زمان
thitherto U تا ان زمان
ticker [colloquial] [watch] U زمان
time-piece U زمان
timepiece U زمان
clocks U زمان ها
time of blowing U زمان دم
term U زمان
tempos U زمان
date U زمان
dates U زمان
Recent search history Forum search
1time is prceious it has great
3service times
3service times
3service times
2Once it's downloaded, please run the Kaspersky Malware Scanner software. This might take a moment and involve a few steps.
2In the Introduction to this book the speed of modern computers was cited as countering the need for some of the early work that was done to make best use of the woefully slow and memory-deficient comp
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
0عشق تنها چیزی هست که اگر واقعی شو بدست بیاری
1 صرفه جویی در زمان
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com